معني لغات حقوقي

مجتمع حقوقي صدف ارائه دهنده برترين راه كارهاي حقوقي-مشاوره حقوقي تلفني رايگان توسط وكلاي پايه يك دادگستري 16-66567311-021

معاني كلمات حقوقي(9)

۷۵ بازديد

16 الي 66567311-021

وكيل خانواده. وكيل طلاق. وكيل پايه يك دادگستري



صاحب
در لغت بمعني ملازم شخص يا چيزى را گويند. و بمعنى مالك مال است وبمعنى اداره كننده قوم يا انسان يا حيوان يا مالى را گويند مثلا امير لشكر را صاحب جيش گويند. دراصطلاحات ذيل بكار رفته است:


صاحب امتياز Concessionnaire
دارنده حق امتياز را گويند كه داراى حق ياحقوق مالى معين از طرف دولت (مانند امتياز استخراج نفت يا كشيدن خطوط آهن وغيره) بموجب قرارداد معيني است. (رك. امتياز)

صاحب جمع
(تاريخ حقوق) در اصطلاحات عصر تيمورى مأمور عالى رتبه اى كه از مركز حكومت بنواحى فرستاده مى شد تا مردم ماليات حوزه ماموريتش را باو بدهند. او مي‌توانست حوالجات دولت را كه نزد ماموران دولتى ياصاحبان مستمرى بود در محل وصول ماليات بپردازد و مازاد را بخزانه بفرستد. (حقوق ادارى) كارمنداني كه بهر اسم و رسم وجوه و اموال وكالا و برگهاى بهادار دولت به آنان سپرده شده صاحب جمع شناخته مي‌شوند و مشمول ماده ۱۲ قانون استخدام كشورى مستند بخشنامه ۱۱۸۷۹مورخ ۱۸- ۲- ۳۳ وزارت دارائى.

 صاحب جمع جنسى
 (مالى) صاحب جمعى كه جنس وكالا باو سپرده شود (ماده ۱۱ آئين نامه مزايا مصوب ۳- ۱۰- ۱۳۲۲)


براي دريافت مشاوره تخصصي با بهترين وكيل ها با ما تماس بگيريد

مشاوره رايگان حقوقي

معاني كلمات حقوقي(8)

۷۳ بازديد

16 الي 66567311-021

وكيل خانواده. وكيل طلاق. وكيل پايه يك دادگستري



ثبت احوال
الف - ثبت وقايع چهارگانه: تولد - فوت - ازدواج - طلاق را گويند.
ب- اداره موظف به ثبت وقايع مذكور را گويند.

ثبت اسم تجارتى Raison commercial
(قانون تجارت) عنواني است حاكي از شهرت تاجركه اوخود را تحت آن عنوان معرفى و مشهور مي‌كند اين عنوان ممكن است اسم خانوادگي خود تاجر باشد و ممكن است يك اسم فانتزى باشد مانند ((پرنده آبى)) در شركتهاى تجارتى اسم تجارتي با اسم شركت متحد است. ثبت اسم تجارتى اختيارى است (ماده ۵۷۶ قانون تجارت) نظامنامه ماده ۵۸۲ تا اين لحظه تهيه نشده است. (رك. ثبت تجارتى)

ثبت اسناد
الف - اسم اداره اى است كه املاك واسناد. عقود و معاملات را ثبت مى كند.
ب- ثبت سند عقود و ايقاعات را گويند.

ثبت املاك
ثبت ملك با تشريفات قانون ثبت دردفتر املاك و دادن سند مالكيت از روى آن.


براي دريافت مشاوره تخصصي با بهترين وكيل ها با ما تماس بگيريد

مشاوره رايگان حقوقي

معاني كلمات حقوقي(7)

۸۸ بازديد

16 الي 66567311-021

وكيل خانواده. وكيل طلاق. وكيل پايه يك دادگستري

چك
)تجارت) نوشته اى است كه بموجب آن صادر كننده چك وجوهى را كه نزد ديگرى دارد كلا يا بعضا بنفع خود يا ثالث مسترد مى دارد (ماده 310 قانون تجارت ايران(

چك بسته
)تجارت) چكي است كه برروى آن دو خط كشيده اند وفقط بانك ديگري ميتواند آن چك را دريافت كند و باشخاص متفرقه پرداخته نميشود Cheque barre

چك بى محل
(تجارت – جزا) چكى كه صادركننده آن، وجه يا اعتبارى نزد محال عليه چك نداشته باشد اگر پس ازتاريخ صدورچك
هم وجه آنرا كشيده باشد ويا كمتر ازوجه چك محل داشته باشد بازچك بي محل است (بند الف ماده سوم قانون چكهاى
بى محل مصيوب 1337 كه منسوخ به قانون صدور چك 1344 مى باشد) (رك. چك وعده دار(

چك وعده دار
)تجارت) چكى كه بموجب آن صادركننده به محال عليه چك دستور پرداخت وجه آنرا در رأس موعد معينى بدهد. (ماده پنج قانون چكهاى بى محل مصوب 1337 منسوخ بقانون صدور چك 1344) وعده دار بودن چك، مانع صدق مفهوم چك بر آن نيست (ماده 311 قانون تجارت) لذا عرف وعده دار بودن دليل بي محل بودن چك نيست وتنها گواهى بانك بر عدم محل، ماخذ احراز بي محل بودن چك است. صدور اجرائيه بماخذ قانون چك 1344 براى چك وعده دار اشكال ندارد


براي دريافت مشاوره تخصصي با بهترين وكيل ها با ما تماس بگيريد

مشاوره رايگان حقوقي

معاني كلمات حقوقي(6)

۹۲ بازديد

16 الي 66567311-021

وكيل خانواده. وكيل طلاق. وكيل پايه يك دادگستري


شبه حق انتفاع Quasi - usufruite
 )مدني) حقى است كه شخص مي‌تواند بموجب آن از اموال استهلاكى (مالى كه استفاده ازآن موجب از بين رفتن آن است مانند ميوه) غير از طريق استفاده يا نقل بغير بهره‌مند گردد ولى مكلف است بعد از اين بهره بردارى مثل آنرا از حيث مقدار و جنس و ارزش بمالك آن بدهد. اين حق در ماده ۵۸۷ قانون مدني فرانسه پيش بينى شده ولى درمدنى با چنين چيزى بعنوان حق انتفاع (ماده ۴۰ ق- م) منظور نشده و در باب قرض قسمتى از آنرا پيش بينى كرده‌اند (مقايسه شود ماده ۶۴۸ قانون مدنى ايران با ماده ۱۸۹۲ قانون مدني فرانسه(
 
شبه خطا
 )فقه) بمعنى شبه عمد است (رك. شبه عمد( 
شبه عقد Quasi - contrat
)مدني) عبارت است از يك عمل ارادى كه قانون آنرا منع ننموده و بدون اينكه عقدى منعقد گردد ايجاد تعهد در مقابل غير مي‌نمايد مانند ايفاء ناروا (ماده ۳۰۱ ق – م(
انققاد - وجود پديده اى باين عنوان محل اشكال است زيرا آثار ناشى ازقصد انشاء يا محتاج بدوقصد انشاء هستند كه دراينصورت از وجود عقد چاره اى نيست، ويا محتاج بيك قصد انشاء مي‌باشند كه در اينصورت ايقاع محقق مي‌شود و برزخي وجود ندارد كه اسم آن، شبه عقد باشد.
 
شبه عمد
 )جزا- فقه) هرگاه فاعل جرم قصد نتيجه قابل مجازاتي كند ولى نتيجه قابل مجازات ديگرى حاصل شود (ولو اينكه نتيجه مقصود هم حاصل شود) حالت فاعل جرم را نسبت بعمل قابل مجازات غير مقصود، شبه عمد نامند.
 
شبه معاوضات
 )فقه) درمقابل عقود معاوضى (رك. عقد معاوضي) استعمال شده است و مقصود از آن‌ها قرارداد‌ها و عقود غير مالى است كه براى طرفين ا لزام و التزام بوجود آورد مانند نكاح و خلع.


براي دريافت مشاوره تخصصي با بهترين وكيل ها با ما تماس بگيريد

مشاوره رايگان حقوقي

معاني كلمات حقوقي(5)

۸۲ بازديد

16 الي 66567311-021

وكيل خانواده. وكيل طلاق. وكيل پايه يك دادگستري


شاهد Temoin
كسيكه شهادت بر امرى مي‌دهد خواه اداء شهادت كرده باشد خواه تحمل شهادت كرده باشد يعني موضوع مورد شهادت را احساس نموده و اطلاع ازآن حاصل كرده باشد. (رك. مطلع(
 
شاهد اصل Temoin primitif
رك. شهادت برشهادت
 
شاهد عدل
 )فقه - مدني) شاهدى كه داراى صفت عدالت (بمفهوم شرعى اين كلمه) باشد درحقوق كنوني بجاى صفت عدالت ماده ۱۳۱۳ قانون مدنى بايد درباره شاهد رعايت شود (جز در مورد طلاق كه مفهوم شرعى آن ملاك است.(
 
شاهد فرع
رك. شهادت بر شهادت
 
 شاهد كذب
 )مدنى- فقه) شاهدى كه در اداء شهادت دروغ گفته باشد ودر فقه او را شاهد زور گفته‌اند.
 
شاهد الحال
)فقه) بمعنى رضاى شأنى باطني است. (رك. رضاى باطنى(


براي دريافت مشاوره تخصصي با بهترين وكيل ها با ما تماس بگيريد

مشاوره رايگان حقوقي

معاني كلمات حقوقي(4)

۶۴ بازديد

16 الي 66567311-021

وكيل خانواده. وكيل طلاق. وكيل پايه يك دادگستري


تاجر
كسيكه شغل معمولى خود را معاملات تجارى قرار دهد (ماده يك قانون تجارت) كسبه جزء (ماده ششم قانون تجارت) نيز تاجر محسوبند هر چند از داشتن دفاتر تجارى و مقررات ورشكستگى) ماده ۷۰۸ قانون آئين دادرسي مدني (معاف هستند. در آئين نامه شماره ۷ (مجموعه رسمى ۱۳۱۳- صفحه ۱۸۱) برتاجر عرفى واصناف و كسبه جزء جمعا عنوان تجار بمعنى اخص اطلاق شده و مفهوم تجار بمعني اعم را شامل دستجات مذكور و دلالان وحق العمل كاران و واسطه ها از هر قبيل و صنعتگران وصاحبان كارخانه و بانك وصرافان و متصديان بيمه وكشتى سازان و متصديان حمل و نقل و مقاطعه كاران وآژانسهاى مسافرت و نشريات ومتصديان فروش و متصديان نمايشگاههاى عمومى ومؤسسات مشاغل عمومى وغيره و اشخاصى كه جنسى را بقصد فروش بخرند ولوتصرفى در آن نكنند دانسته است.

تالى فاسد

تالى بمعنى نتيجه است و تالى فاسد بمعني نتيجه فاسد است در اصطلاحات عاميانه بجاى تالى فاسد انجام بد و عواقب بد و عواقب سوء و مانند اينها بكار ميرود. در فن استدلال براى آزمايش صحت وسقم يك نظر فرض بر صحت آن گذاشته و سپس به محاسبه نتايج مترتب برآن نظرمى پردازند اگر دراين محاسبه به نتيجه لازم الاجتنابى برخوردند مى گويند اين نظر فلان تالى فاسد را دارد وبالنتيجه از آن نظر دست بر ميدارند وعكس آن (يا فرض مغاير با آن) را مورد مطالعه قرار ميدهند.


براي دريافت مشاوره تخصصي با بهترين وكيل ها با ما تماس بگيريد

مشاوره رايگان حقوقي

معاني كلمات حقوقي(3)

۴۵ بازديد

16 الي 66567311-021

وكيل خانواده. وكيل طلاق. وكيل پايه يك دادگستري


تاجر
كسيكه شغل معمولى خود را معاملات تجارى قرار دهد (ماده يك قانون تجارت) كسبه جزء (ماده ششم قانون تجارت) نيز تاجر محسوبند هر چند از داشتن دفاتر تجارى و مقررات ورشكستگى) ماده ۷۰۸ قانون آئين دادرسي مدني (معاف هستند. در آئين نامه شماره ۷ (مجموعه رسمى ۱۳۱۳- صفحه ۱۸۱) برتاجر عرفى واصناف و كسبه جزء جمعا عنوان تجار بمعنى اخص اطلاق شده و مفهوم تجار بمعني اعم را شامل دستجات مذكور و دلالان وحق العمل كاران و واسطه ها از هر قبيل و صنعتگران وصاحبان كارخانه و بانك وصرافان و متصديان بيمه وكشتى سازان و متصديان حمل و نقل و مقاطعه كاران وآژانسهاى مسافرت و نشريات ومتصديان فروش و متصديان نمايشگاههاى عمومى ومؤسسات مشاغل عمومى وغيره و اشخاصى كه جنسى را بقصد فروش بخرند ولوتصرفى در آن نكنند دانسته است.

تالى فاسد

تالى بمعنى نتيجه است و تالى فاسد بمعني نتيجه فاسد است در اصطلاحات عاميانه بجاى تالى فاسد انجام بد و عواقب بد و عواقب سوء و مانند اينها بكار ميرود. در فن استدلال براى آزمايش صحت وسقم يك نظر فرض بر صحت آن گذاشته و سپس به محاسبه نتايج مترتب برآن نظرمى پردازند اگر دراين محاسبه به نتيجه لازم الاجتنابى برخوردند مى گويند اين نظر فلان تالى فاسد را دارد وبالنتيجه از آن نظر دست بر ميدارند وعكس آن (يا فرض مغاير با آن) را مورد مطالعه قرار ميدهند.


براي دريافت مشاوره تخصصي با بهترين وكيل ها با ما تماس بگيريد

مشاوره رايگان حقوقي

 

معاني كلمات حقوقي(2)

۳۰ بازديد

16 الي 66567311-021

وكيل خانواده. وكيل طلاق. وكيل پايه يك دادگستري


تأخير بيان از وقت حاجت
(فقه) وقت حاجت در اين جا يعنى موقعى كه برحسب اقتضاء عقل ومصلحت بايد مطلبي گفته شود (وقت گفتن نه وقت خاموشى) وتأخير بيان از وقت حاجت يعنى درموقع گفتن سكوت اختياركردن و آنگاه بيموقع سخن گفتن. دوچيز طيره عقل است دم فروبستن بوقت گفتن وگفتن بوقت خاموشى چون سكوت در مقام بيان عقلا پسنديده نيست لذا بايد براى آن سكوت معنى در نظر گرفت (برخلاف قاعده لاينسب لساكت قول) و بهمين جهت گفته اند: سكوت در مقام بيان بيان است: يعنى سكوت واقعى كه قابل تمسك نباشد نيست وقاعده لاينسب لساكت قول دراين مورد جارى نميشود.

(خسارت) تاخير
نرخ قانوني بهره پول كه براثر تاخير مديون در پرداخت آن بحكم قانون بايد به بستانكاربدهد وصرف تاخير مديون، به آن بهره عنوان خسارت را ميدهد. درهمين معني ((خسارت تأخير تاديه)) و ((خسارت تاخير اداء)) و خسارت دير كرد و زيان دير كرد هم استعمال شده است تئورى Theorie در لغت بمعنى نظر ونظريه است. دراصطلاحات ذيل بكار رفته است:

ثئورى اجبار Theorie des astreintes
(دادرسى) حكمى است ادارى كه بموجب آن مديون بنسبت واحدى از زمان (از قبيل روز- هفته - ماه - سال و غيره) كه در اجراء تعهد خويش تاخير كند مبلغى بمتعهد له بدهد بدون اينكه دادن اين مبلغ احتياج بدادن دستوريا حكم مستقل داشته باشد وكل مبلغ خسارتي كه باين ترتيب بايد بدهد درحين دادن دستور ادارى فوق معلوم نيست ودادرس دستور دهنده برحسب ماده ۷۳۰ دادرسى مدني پس از صدور آن دستور حق كاهش يا افزايش واحد مبلغ خسارت را دارد ولى دركاهش نبايد از ميزان معادل خسارتي كه وارد شده پائين تر رود.

تئورى تضمين اجتماعى Idee de la garantie collective
بموجب اين عقيده حقوقى ترميم خساراتي كه در روابط حقوق خصوصي اشخاص واقع ميشود بعهده دولت است كه از راه اخذ ماليات مخصوصى محل آنرا تامين مى كند وروى اين عقيده متضرر هيچوقت بسبب تهيدستى طرف خود ازحيث جبران خسارت معطل نخواهد ماند واساسا بطرف خود مراجعه نمى كند وبجاى مسئوليت فردى مسئوليت اجتماعى قرار مى گيرد.


براي دريافت مشاوره تخصصي با بهترين وكيل ها با ما تماس بگيريد

مشاوره رايگان حقوقي

معاني كلمات حقوقي(1)

۱۶۸ بازديد

16 الي 66567311-021

وكيل خانواده. وكيل طلاق. وكيل پايه يك دادگستري


كابينه Cabinet
الف- در رژيم پارلمانى به مجموعه وزراء و معاونين آنان گفته مي‌شود كه در مقابل مجلسين مسئوليت سياسي مشترك دارند. رئيس كابينه را نخست وزير و صدراعظم و رئيس الوزراء و رئيس دولت گويند.
ب- مرادف دفتر است

كاپيتولاسيون Capitulation
 (بين الملل عمومى) الف- معاهده اى كه بموجب آن بيگانگان در كشورى حق اقامت بدست آورده و از برخى حقوق و مزايا بطور اختصاصى استفاده كنند.
ب- حق قضاء بيگانگان دركشور بيگانه. اين نوع از قضاء در شريعت پيش بينى و تجويز شده ولى درآن موقع بعلت قدرت حكومت اسلامى احتمال توجه مخاطره از اين باب نمي‌رفت. كاپيتولاسيون از مدت‌ها پيش دركشور ملغى است.

كاداستر Cadastre
الف- مجموعه دفا‌تر و اسنادى كه دلالت برمساحت اراضي مزروعى وغير مزروعى و ابنيه و املاك و نقشه و حدود تفصيلي آن‌ها درمناطق مختلف كشورميكند وغرض از آن تعيين مالياتهاى ارضي بحسب ارزش املاك و منافع آن‌ها است.
ب- نفس اقدام راجع بكارهاى مربوط بامور فوق را گويند.

 كار Travail
الف- فعاليت انسان بمنظور توليد يا تغيير شكل يا انتقال اشياء.
ب- حاصل فعاليت مذكور را هم كار ناميده‌اند.
ج- قسمت اجرائي يك بنگاه ويا يك شغل را درمقابل قسمت اداره و مديريت آن، كار ناميده‌اند.
د- مجموعه كارگران بعنوان يك عامل توليد را گويند. درمقابل سرمايه استعمال شده است.


براي دريافت مشاوره تخصصي با بهترين وكيل ها با ما تماس بگيريد

مشاوره رايگان حقوقي